شهر مهران که در
عملیات والفجر ۳ آزادشده بود، پس از
عملیات والفجر ۸، در اردیبهشت ۱۳۶۵ مورد تعرض ارتش عراق قرار گرفت و اشغال شد.
دو ماه بعد
عملیات کربلای ۱ را سپاه پاسداران طراحی و در ۵ مرحله از تاریخ ۹/۴/۱۳۶۵ تا ۱۹/۴/۱۳۶۵ اجرا کرد.
در این
عملیات، تمامی منطقه ازجمله شهر مهران، پاسگاه دراجی و قله ۲۲۳ از سلسله ارتفاعات قلاویزان آزاد شد. این پیروزی گسترده تر از پیش بینی قبل از
عملیات بود.
سرعت پیروزی در این نبرد، تأثیر اقدامات قبلی عراق در دوره دفاع متحرک را خنثی کرد، به نحوی که ازآن پس تحرک دیگری از ارتش این کشور تا روزهای پایانی جنگ مشاهده نشد و ارتش عراق دوباره در لاک دفاعی فرورفت.
فداکاری در نهایت درجه خودحوالی ظهر روز دوشنبه ۱۶/۴/۱۳۶۵ (روز هفتم
عملیات) بار دیگر مواضع لشکر ۲۷ زیر آتش شدید دشمن قرار می گیرد و متعاقب آن، نیروهای پیاده ی عراق که به نظر می رسد به استعداد یک تیپ باشند، تظاهر به تک می کنند.
لشکر ۲۷ که بار دیگر در یک عمل انجام شده قرارگرفته است، تمام انرژی خود را برای مقابله و دفع پاتک دشمن به کار می برد. رزمندگان گردان کمیل بااستعداد ۷۰ رزمنده درنهایت ایثارگری مقاومت می کنند.
از جنگ دو طرف در سخت ترین و طاقت فرساترین موقعیت زمانی به لحاظ گرمای شدید هوا و تشنگی، دو ساعت و نیم است که می گذرد. فضای منطقه را دود و آتش و هیاهوی مداوم گلوله های تیربارها و مسلسل ها و به خصوص انفجار گلوله های توپ پرکرده است. هر چه
عملیات به طول می انجامد، رمق دو طرف بیش تر کاهش می یابد.
باگذشت ۳ ساعت، اکنون بیش تر صدای انفجار مهیب گلوله های توپ و خمپاره است که به گوش می رسد. در این هنگام فرماندهی تیپ ۷۱ عراق به پشتیبانی گردان توپ
خانه ی خود رفته و به ستاد اعلام می کند تا تکلیف را برای جلو رفتن یا عقب نشینی مشخص کنند، چراکه تعداد زیادی از نیرو ها کشته و یا زخمی شده اند و فرماندهان گرو هان ها و دسته ها پی درپی تقاضای آب و آذوقه دارند.
آن ها به شدت در سختی و تنگنا به سر می برند. البته تلاش هایی برای رفع این مشکل انجام می شود، اما خودرو های حامل آب و آذوقه براثر آتش سنگین نیروهای ایرانی منهدم شده اند و شدت عطش و تشنگی نیرو ها به حدی رسیده که برخی فرماندهان به مقام ارشد خود در
قرارگاه اعلام کرده اند در صورت تأخیر در ارسال نیازها، ناچار عقب نشینی می کنند.
در جبهه ی خودی نیز وضع بهتر از این نیست. تنها وجه تمایز رزمندگان با نیروهای عراقی، ریشه های اعتقادی شان در مبارزه با نیروهای اشغالگر و روحیه ی فداکاری و ایثارشان در برابر دشمن است. جلوه ی این فداکاری در زمان نبرد و هنگامی که رزمندگان عطش شدید دارند، کاملاً مشهود است. یعنی زمانی که قمقمه های آنان خالی است و همه تشنه اند؛ فقط یکی از رزمندگان در قمقمه اش کمی آب هست که آن را به دیگری می دهد و او نیز به دیگری و ...
عباس پورمحمدی (از رزمندگان حاضر در این
عملیات) در تشریح این وضعیت می گوید:
همه تشنه بودند. یکی از همرزمان، چون تشنگی بسیار زیاد دوستان را شاهد بود، آب را نمی خورد و به دیگران تعارف می کند. بچه ها ردیف به روی زمین نشسته بودند.
اولی قمقمه را از دست او گرفت، اما نیاشامید. آن را به هم رزم دیگر تعارف کرد او هم آب نخورد و به دوست دیگرش که کنار او قرار داشت، داد.
باورم نمی شد در این هوای گرم و با شدت عطش، کسی در فکر خود نیست. قرار بر این شد هر کس جرعه ای آب بیاشامد و آن را به نفر بعدی بدهد.
باور کنید از ترس این که مبادا آب به همه ی بچه ها نرسد، قمقمه به دست هرکسی که می رسید، فقط لبان خود را تر می کرد؛ اندکی آب می چشید و بعد به نفر بعدی می داد.
قمقمه ی آب به آخرین نفر رسید، اما هنوز آب به اندازه ی چند نفر دیگر در داخل آن بود. آب اندک قمقمه را ۱۰ تا ۱۵ نفر از بچه ها می خوردند، ولی آن قدر بااحتیاط که از مقدار آن کم نمی شد.
در این زمان به خوبی مشاهده کردم که ایثار در اوج قله ی امکان ایستاده است و فداکاری در نهایت درجه ی خود میان دوستان می درخشید.
سرانجام این تهاجمِ متجاوزان که پنج ساعت ادامه یافته است، براثر جسارت و مقاومت سرسختانه ی رزمندگان به شکست انجامید.